تاریخ : پنج شنبه 27 مهر 1391
نویسنده : بچه ی شمال

کنون رزم جومونگ و رستم شنو، دگرها شنیدستی این هم شنو

به رستم چنین گفت اون جومونگ!

ندارم ز امثال تو هیچ باک
که گر گنده ای من ز تو برترم
اگر تو یلی من ز تو یلترم

رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت:

منم مرد مردان ایران زمین
ز مادر نزادست چون من چنین
تو ای جوجه با این قد و هیکلت
برو تا نخورده است گرز بر سرت

جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت:

تو را هیچ کس بین ایرانیان
نمی داندت چیست نام و نشان
ولی نام جومونگ و سوسانو را
همه میشناسند در هر مکان
تو جز گنده بودن به چی دلخوشی
بیا عکس من را به پوستر ببین
ببین تی وی ات را که من سوژشم
ببین حال میدن در جراید به من
منم سانگ ایل گوکه نامدار
ز من گنده تر نامده در جهان
تو در پیش من مور هم نیستی
کانال ۳ رو دیدی؟ کور که نیستی

لطفا در نظرسنجی هم شرکت کنید
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
موضوعات مرتبط: , ,
برچسب‌ها: نبرد رستم و جومونگ , طنز , دانستنیه , اشعار طنز ,
تاریخ : چهار شنبه 26 مهر 1391
نویسنده : بچه ی شمال

كنـون رزم ویـروس و رستم شنو . . . دگـــرها شنیــدستی این هـم شنـو
كـه اسفنـدیـارش یكـی دیسك داد . . . بگفتـا بــه رستم كــه ای نیكــــزاد
در این دیسك باشد یكی فایل ناب . . . كه بگــرفتم از سـایت افــــراسیاب
چنیــن گفت رستـم بـه اسفنـدیـار . . . كه مـن گشنمـه نـون سنگك بیـــار
جوابش چنین داد خنــدان طــرف . . . كه مـن نـون سنگك نـدارم بـه كف
برو حال می كن بدین دیسك هان ! . . . كه هـم نـون و هـم آب باشد درآن
تهمتن روان شـد سـوی خانـه اش . . . شتابـان بــه دیـــدار رایــانــه اش
چـو آمـد بـه نزدیـك مینی تاورش . . . بــزد ضــربه بـر دگمــــة پاورش
دگـر صبـر و آرام و طاقت نداشت . . . مران دیسك را در درایوش گذاشت
نكـرد هیـچ صبر و نـداد هیـچ لفت . . . یكـی لیست از روت دیسكت گـرفت
در آن دیسك دیدش یكی فایل بود . . . بــزد انتـــر آنجــا و اجــرا نمــود
كز آن یك دمو شد پس از آن عیان . . . ابا فیلــم و مـوزیك و شرح و بیان
به ناگـه چنان سیستمش كرد هنگ . . . كه رستم درآن مانده مبهوت و منگ
چـو رستم دگـربـاره ریست نمود . . . همـی كرد هنگ و همان شد كه بود
تهمتــــن كلافـــه شـــد و داد زد . . . ز بخـت بــد خویش فـــریــــاد زد
چـو تهمینـه فـریاد رستـم شنــود . . . بیــامــد كــه لیسانس رایــانه بود
بــدو گفت رستـم همــه مشكلـش . . . وز آن دیسك و بــرنامة خوشگلش
چـو رستـم بـدو داد قیچی و ریش . . . یكـــی دیسك بوت ایبل آورد پیش
یكـی تول كیت انـدر آن دیسك بود . . . بـــرآورد آنـــرا و اجـــرا نمـــود
همی گشت تول كیت ، هارد اندرش . . . چـــو كـودك كـه گردد پی مادرش
بـه نـاگـه یكـی رمـز ویروس یافت . . . پــی حـذف امضـای ایشان شتافت
چـو ویــروس را نیـك بشنـاختش . . . مــر از بــوت سكتور بــرانداختش
یكـی ضـربـه زد بر سر تـول كیت . . . كـه هــر بایت آن گشت هشتاد بیت
بـه خاك انـدر افـكند ویــروس را . . . تهمتـن بــه رایــانــه زد بــوس را

لطفا در نظرسنجی هم شرکت کنید
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
موضوعات مرتبط: , ,
برچسب‌ها: به نام خداوند ویروس و گارد , طنز , اشعار طنز ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 26 صفحه بعد

آخرین مطالب

/
به وبلاگ من خوش آمدید